جدول جو
جدول جو

معنی قطب بندی - جستجوی لغت در جدول جو

قطب بندی
الاستقطاب
تصویری از قطب بندی
تصویر قطب بندی
دیکشنری فارسی به عربی
قطب بندی
Polarization
تصویری از قطب بندی
تصویر قطب بندی
دیکشنری فارسی به انگلیسی
قطب بندی
polarisation
تصویری از قطب بندی
تصویر قطب بندی
دیکشنری فارسی به فرانسوی
قطب بندی
极化
تصویری از قطب بندی
تصویر قطب بندی
دیکشنری فارسی به چینی
قطب بندی
ध्रुवीकरण
تصویری از قطب بندی
تصویر قطب بندی
دیکشنری فارسی به هندی
قطب بندی
поляризация
تصویری از قطب بندی
تصویر قطب بندی
دیکشنری فارسی به روسی
قطب بندی
Polarisierung
تصویری از قطب بندی
تصویر قطب بندی
دیکشنری فارسی به آلمانی
قطب بندی
polaryzacja
تصویری از قطب بندی
تصویر قطب بندی
دیکشنری فارسی به لهستانی
قطب بندی
поляризація
تصویری از قطب بندی
تصویر قطب بندی
دیکشنری فارسی به اوکراینی
قطب بندی
polarización
تصویری از قطب بندی
تصویر قطب بندی
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
قطب بندی
polarizzazione
تصویری از قطب بندی
تصویر قطب بندی
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
قطب بندی
polarisatie
تصویری از قطب بندی
تصویر قطب بندی
دیکشنری فارسی به هلندی
قطب بندی
polarisasi
تصویری از قطب بندی
تصویر قطب بندی
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
قطب بندی
分極化
تصویری از قطب بندی
تصویر قطب بندی
دیکشنری فارسی به ژاپنی
قطب بندی
분극화
تصویری از قطب بندی
تصویر قطب بندی
دیکشنری فارسی به کره ای
قطب بندی
קִטּוּב
تصویری از قطب بندی
تصویر قطب بندی
دیکشنری فارسی به عبری
قطب بندی
قطب بندی، قطبی شدن
دیکشنری اردو به فارسی
قطب بندی
قطب بندی
تصویری از قطب بندی
تصویر قطب بندی
دیکشنری فارسی به اردو
قطب بندی
মেরুকরণ
تصویری از قطب بندی
تصویر قطب بندی
دیکشنری فارسی به بنگالی
قطب بندی
การแบ่งขั้ว
تصویری از قطب بندی
تصویر قطب بندی
دیکشنری فارسی به تایلندی
قطب بندی
polarização
تصویری از قطب بندی
تصویر قطب بندی
دیکشنری فارسی به پرتغالی
قطب بندی
kutuplaşma
تصویری از قطب بندی
تصویر قطب بندی
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
قطب بندی
upolarishaji
تصویری از قطب بندی
تصویر قطب بندی
دیکشنری فارسی به سواحیلی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از آب بندی
تصویر آب بندی
روان شدن قطعات تحت سایش در خودروها یا موتورسیکلت های نو، محل تهیۀ بستنی، ماست، پنیر، خامه و مانند آن، لبنیاتی، گرفتن یا جوش دادن درزهای وسایل یا ظروف فلزی
فرهنگ فارسی عمید
(آبْ، بَ)
شغل و عمل آب بند
لغت نامه دهخدا
(تَ بَ)
نوعی افسون. عملی دعانویسان را. عمل دعانویسان برای منع از آمدن تب. دعوی دعانویسان که بدان تب را از بازآمدن منع کردن خواهند
لغت نامه دهخدا
(تَ بِ بَ)
تبی که هر روز بیاید و مفارقت نکند. (بهار عجم) (آنندراج). تبی که هر روز می آید و از اثر فساد شش است. (فرهنگ نظام). تب لازم. حمای دائم. حمای متصل. تب دق:
گرچه در قید تو باشد ایمن از دشمن مباش
میشود جانکاه تر هر گه تبی بندی شود.
تأثیر (از بهار عجم)
لغت نامه دهخدا
(نُ قُ)
دهی است از دهستان حومه بخش مرکزی شهرستان زنجان، در 9هزارگزی جنوب شرقی زنجان، در منطقۀ کوهستانی سردسیری واقع است و 313 تن سکنه دارد. آبش از چشمه و قنات، محصولش غلات و سیب زمینی و انگور، شغل اهالی زراعت است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا
بستن معبر آب، شغل و عمل آب بند، ریختن آب در سماور و آب پاش و غیره
فرهنگ لغت هوشیار
کلک بندی مویین خامه سازی عمل قلم بند و آن تهیه و ساختن قلم مو برای انواع نقاشی هاست. طرز کار در قلم بندی مرسوم در ایران باین ترتیب است که موهای پشت ستون فقرات گربه و حواشی آن را دسته دسته با قیچی می چینند. سپس این دسته ها را که هر یک برای یک قلم مو تقریبا کافی است بترتیب معینی از کرک و موهای شکسته و زواید دیگر پاک می کنند. بعد سر آنها را در یک ردیف قرار می دهند. همه این اعمال بر روی یک شیشه مسطح انجام می گیرد سپس آزمایش آخر موها را با آب انجام می دهند تا از پاک بوده آنها مطمئن شوند. آنگاه به وسیله یک نخ ابریشمین وسط هر دسته آماده شده را محکم گره می زنند و موها را بسر قلم که امروز از شاه کبوتر ساخته می شود به ترتیب زیر می بندند ابتدا یک قسمت شاه پر را به طور اریب می برند و ته ساقه آن را به مقدار کم دایره وار قطع می کنند به طوری که موهای بسته شده به سختی از آن خارج گردد. در این وقت قسمت بی مصرف شاه پر را از پر پاک می کنند و این ساقه را برای پاک کردن ساقه اصلی یا سر قلم به کار می برند. موی آماده و مستقیم را در آب می زنند و از دهانه اریب سر قلم بدقت بوسیله تیغ تیز یا به وسیله آتش آماده برای کار می کنند. عمل آرایش نوک مویین قلم معمولا با دقت تمام انجام می گیرد زیرا در غیر این صورت قلم مو غیر قابل استفاده خواهد بود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قطب منفی
تصویر قطب منفی
نامیخ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قطعه بندی
تصویر قطعه بندی
کرت بندی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قسط بندی
تصویر قسط بندی
کاست بندی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آب بندی
تصویر آب بندی
((بَ))
بستن مسیر آب، عایق کردن جایی یا چیزی در برابر نم و رطوبت، تنظیم شدن موتور ماشین یا هر دستگاه دیگری، ریختن آب در سماور، آب پاش و غیره
فرهنگ فارسی معین
تصویری از قلم بندی
تصویر قلم بندی
((قَ لَ. بَ))
عمل قلم بند و آن تهیه و ساختن قلم مو برای انواع نقاشی ها است
فرهنگ فارسی معین